بازم رفتیم ددردودور
سلام شیرین تر از عسل مامان و بابا اول واست بگم که پنج شنبه سالگرد ازدواج (عقد)من وبابا مهران بود.تازه از بابا کادو هم گرفتم.. یادش بخیر چقدر زود گذشت .من از اولین روز آشنایی با بابا رو تا این تاریخ هرگز فراموش نمیکنم. 87/3/5 باهم دوست شدیم یعنی دوروز از تولد بابا گذشته بود . 87/5/3 روز خواستگاریم بود. 87/5/10 بله برونم بود. 87/5/17 هم نامزدیمون بود. ( 87/5/24 )هم عقد کردیم. میبینی اگه اینطوری درسهامو حفظ میکردم الان خانم دکتربودم. عزیزم نمی دونی این روزها چقدر خواستنی وبانمک شدی ،چقدرواسمون نازوعشوه میای. البته ناگفته نمونه که حسابی هم اذمیت می کنی .همش می خوای من کنارت بشینم وشما هم ازسروکول من بری بالا،خوب ...